در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]

 

نیستی اما هستی انگار - فضّه

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن





درباره نویسنده
نیستی اما هستی انگار - فضّه

تماس با نویسنده

عضویت در خبرنامه
 
آمار بازدید
بازدید کل :78964
بازدید امروز : 2
 RSS 

بسم رب الشهداء و الصدیقین

مثل تو نوشتن از ام ابیها و سخن آغاز کردن با بسم رب الزهراء چقدر سخت است ... وقتی تو نیستی

تو چه کردی و چه بودی که آخر و عاقبتت از بسم رب الزهراء به بسم رب الشهداء کشید؟!!

باز گرد و برای ما از دیوان خورشید دلم بگو و برایمان شعری از شهادت بگو ولی اینبار شعر شهادت خودت را بگو ... ما خیلی در قید بند و قافیه نیستیم، ما اصلا قافیه بلد نیستیم ... قافیه را شهید کردند ...

چند ساعت دیگر اینجا سال تحویل میشود ... اما من این سال را تحویل نمیگیرم اخر با چه به سال جدید برسم؟ با عکس چسبیده به سینه دیوارت؟!! با دستان معصومانه کودکت؟!! یا با خاک مزارت؟!! اما میخواهم سر را بلند کنم و دست به سینه بزنم که من با شهید به دیدار سال جدیدم می روم ...

تو هستی این ما هستیم که نیستیم ... پس ای خدا حول حالنا الی شهادة فی سبیلک!  

از طرف محمد

پی نوشت: شهید فطرس یک ماه پیش به شهادت رسید، به روحش صلواتی بفرستید

اللهم صل علی محمد و آل محمد



نویسنده : » ساعت 7:44 صبح روز چهارشنبه 91 اسفند 30